Web Analytics Made Easy - Statcounter

درست ۴ سال از طلسم جهان با کووید ۱۹ می‌گذرد؛ ۲۳ ژانویه ۲۰۱۹، همان روزی که چین درِ خانه‌های ووهان را به روی مردمش بست. چند روز بیشتر نگذشت که ووهان چین به شهر ارواح تبدیل شد؛ درست شبیه فیلم‌های ترسناک هالیوود که البته هیچ بازیگر سرشناسی نداشت.

به گزارش هم میهن، کارگردان تریلر ترسناک دنیای قرنطینه ووهان، همان دشمن میکروسکوپی بود که می‌گفتند داستانش را از یک بازار شلوغ غذا‌های دریایی در ووهان آغاز کرد؛ جایی که ویروس از حیوان به انسان منتقل شد و جهش کرد تا زنجیره‌ای از رویداد‌های عجیب‌وغریب یک بیماری مرگبار را در جهان رقم بزند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کروناویروس جدید که بعد‌ها SARS-CoV-۲ نام گرفت، در کمتر از ۴۰ روز به یک بیماری همه‌گیر جهانی بدل شد که تاب‌آوری بشر را آزمایش کند و توانمندی علمی جهان را هدف بگیرد. هرچند خسارت‌های ویرانگرش درنهایت به دیوار پیشرفت‌های پزشکی خورد، اما تحولات عجیبی را در جوامع مختلف ثبت کرد. از زمان شیوع تا‌کنون ویروس کرونا با هر جهش، سویه‌های جدیدی رونمایی کرده و جان نزدیک به ۷ میلیون نفر از مردم جهان را گرفته و بیش از ۷۰۲ میلیون نفر هم ابتلا به آن را تجربه کردند. از این تعداد سهم ایران از ابتلا، بیش از ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر و سهم مرگ هم نزدیک به ۱۵۰ هزار نفر است.

البته چندروز پیش علی‌اکبر حقدوست، رئیس کمیته اپیدمیولوژی ستاد ملی مقابله با کرونا در دولت دوازدهم، اعلام کرد، آمار فوتی‌های کرونا در کشور ۹/۱ برابر گزارش رسمی دولت بوده است. نتایج پژوهش محققان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل هم نشان می‌دهد که در مقابل آمار رسمی دولت از مرگ‌های کرونایی در فاصله بهمن‌ماه ۱۳۹۸ تا بهمن‌ماه ۱۴۰۱ ـ که عدد ۱۳۶۱۶۶ نفر بوده ـ شمار تخمینی مرگ‌ها بر اثر ابتلا به کرونا در کشور در این بازه زمانی ۲۴۰۳۹۰ مورد است، درحالی‌که بسیاری از کارشناسان حوزه سلامت معتقدند، اگر اقدامات مدیریتی و درمانی مطابق با پروتکل‌های جهانی انجام می‌شد یا در خرید واکسن‌ها تعلل صورت نمی‌گرفت، آمار مرگ‌های کرونایی در کشور این میزان افزایش پیدا نمی‌کرد.

آتش بیماری در ایران

اعلام رسمی اولین مورد ابتلا به کرونا در ایران، اوایل اسفندماه ۱۳۹۸ بود؛ در روز‌هایی شبیه به حالا، در حوالی انتخابات مجلس. شهر قم کانون شیوع کرونا عنوان شد و وزارت بهداشت اعلام کرد این شهر باید در قرنطینه قرار بگیرد تا همه کشور درگیر این ویروس نشود، اما برخی نهاد‌ها با قرنطینه‌شدن قم مخالفت کردند.

تبدیل‌شدن قم به کانون کرونا، زمانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که ترکیه مرز‌های خود را به روی ایران بست و فخرالدین کوجا، وزیر بهداشت ترکیه، خواستار قرنطینه‌شدن شهر قم شد. او همان زمان اعلام کرد که اگر ایران، قم را قرنطینه می‌کرد، نیازی به بستن مرز‌ها نبود؛ تعللی که البته همزمان با آغاز سفر‌های نوروزی منجر به تسریع شیوع بیماری به سایر مناطق کشور شد. همان زمان علیرضا رئیسی، معاون وقت وزیر بهداشت، به این موضوع اذعان کرد و گفت: «حدود ۴۰ درصد افراد در تهران به توصیه‌ها گوش نکردند و به سفر رفتند.»

دومینوی کرونا در جهان

کووید ۱۹ از مرز‌ها عبور کرد تا کل جهان، تراژدی قرنطینه‌شدن ووهان ۱۱ میلیون نفری را تجربه کند؛ تجربه‌ای که در همان روز‌های اول، با ابتلای هزاران‌نفر و مرگ صدها نفر دیگر همراه شد، اما پیش از قرنطینه شهر، مسافرانی از این شهر راهی دیگر نقاط دنیا شدند تا عامل انتقال ویروس به کشور‌های دیگر شوند. کشور‌هایی که برای شیوع یک پاندمی جهانی آماده نبودند، به‌دلیل کمبود منابع پزشکی و نبود درمان‌های مؤثر به سرعت با آمار ابتلا و مرگ‌های بالا مواجه شدند. بسیاری از متخصصان آن‌زمان فقدان یک واکنش جهانی یکپارچه نسبت به شرایط شیوع کرونا در چین را عامل شیوع یک پاندمی جدید می‌دانستند؛ موضوعی که منجر به از دست‌دادن غم‌انگیز زمان گران‌بها برای مواجهه با این ویروس مرگبار شد؛ چراکه بسیاری از کشور‌ها به‌دلیل اینکه مرز‌های خود را به‌موقع نبستند، ویروس با قدرت بالا در کشور‌ها سر درآورد.

این وضعیت را مسعود یونسیان تشریح می‌کند که در بحران پاندمی چند سمت مهم را برعهده داشت؛ از ریاست کمیته راهبری مطالعات واکسیناسیون وزارت بهداشت تا دبیری کمیته اپیدمیولوژی و پژوهش کمیته علمی کشوری مقابله با کووید۱۹. او در توضیح بیشتر به هم‌میهن می‌گوید: «اکنون در موقعیتی قرار داریم که به گذشته نگاه می‌کنیم و می‌گوییم اگر کار دیگری می‌کردیم، درست‌تر بود. مخالفان در ۲۰۲۳ میلادی درباره وضعیت ۲۰۱۹ اظهارنظر می‌کنند، درحالی‌که باید در همان شرایطی که قرار داشتیم، تصمیم درستی گرفته می‌شد. سالانه چندین عامل بیماری‌زای جدید شناسایی می‌شوند که بالقوه می‌توانند خطرناک باشند، اما سازمان جهانی بهداشت، نسبت به آن‌ها هشدار نمی‌دهد. اگر قرار باشد با هر عامل بیماری‌زای جدیدی که وارد هر منطقه از دنیا می‌شود، سازمان جهانی بهداشت اعلام پاندمی کند، تجارت‌ها و تردد‌های بین‌المللی دچار اختلال می‌شوند، چون کشورها، مرزهای‌شان را می‌بندند؛ وضعیتی که به‌شدت برای اقتصاد جوامع آسیب‌زاست.»

به گفته او، در ایران برخی مسئولان از عنوان سازمان صهیونیستی برای سازمان بهداشت جهانی استفاده می‌کنند. این نگاه و مخلوط‌شدن نگاه علمی با قضاوت‌های سیاسی، منجر به پیچیده شدن شرایط می‌شود. رئیس‌جمهوری وقت آمریکا، مشخصاً یکی از این افراد بود که با غرض‌ورزی در آن‌زمان اعلام کرد، سازمان جهانی بهداشت در اعلام پاندمی تأخیر داشته است. او می‌خواست شکست خودش در مدیریت بیماری را توجیه کند و به این ادعا دامن زد که یکی از پرطرفدارترین ادعای مطرح‌شده دراین‌باره بود.

نمره مردودی

متولیان نظام سلامت طی یکی، دو سال اخیر شعار‌های متعددی از موفقیت و مدیریت خوب کرونا در کشور سر داده‌اند. سعید نمکی، وزیر سابق بهداشت، ایران را پیشتاز مدیریت کرونا در جهان معرفی می‌کرد و بهرام عین‌اللهی، وزیر بهداشت در دولت سیزدهم هم بار‌ها تاکید کرد که ایران با وجود تحریم‌ها از موفق‌ترین کشور‌ها در پیشگیری و درمان کرونا بوده است. این درحالی‌است که بسیاری از کارشناسان معتقدند، تصمیمات گرفته‌شده برای مدیریت بیماری در ایران، شفاف نبود و نمره خوبی نمی‌توان به آن داد.

یونسیان هم به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید، در آن دوره، مدیریت کرونا به‌دلیل نبود فرماندهی واحد، با چالش مواجه شد: «آن زمان وزارت آموزش‌وپرورش رأساً تصمیم می‌گرفت که مدارس برقرار باشند و وزارت بهداشت تصمیم می‌گرفت که تعطیلی اعلام شود. حتی تشکیل ستاد کرونا هم مءثر نبود، چراکه پیش‌ازآن چندین نهاد بودند که می‌توانستند عهده‌دار همین نقش باشند ازجمله شورایعالی سلامت و امنیت که رئیس آن، رئیس‌جمهوری است و بسیاری از وزرای کشور هم در آن حضور دارند، یا ستاد بحران و ستاد پدافند غیرعامل. اما یک ستاد دیگر به‌نام کرونا تشکیل شد که تا مدت‌ها رئیس‌جمهوری هم در آن شرکت نمی‌کرد و این بزرگترین اشتباه بود. چطور می‌توان انتظار داشت که در چنین ستادی، یک وزیر از وزیر دیگر تمکین کند؟»

او ادامه می‌دهد: «ما در آن دوره، فقدان مدیریت واحد و تاثیرگذار داشتیم، بماند که فرهنگستان‌ها هم ساز خودشان را می‌زدند و بسیاری از افراد دلسور به‌نوعی ایفای نقش می‌کردند. ستاد ملی کرونا هم نقش مؤثری نداشت، چراکه درون ستاد، تعامل کافی وجود نداشت. مشکل اینجاست که ما آن زمان با وضعیتی مواجه بودیم که دانش‌آموزان مدرسه می‌رفتند و باید از مسئول مدرسه سوال می‌کردند که کلاس‌شان برگزار می‌شود یا خیر! اما مسئول مدرسه با چه اطلاعات و براساس چه‌ضوابطی باید به این سوال پاسخ می‌داد؟» او می‌گوید، یکی از نقاط ضعف دیگر در پاندمی کرونا که باعث‌شد نمره مردودی به ایران داده شود، نبود تعامل بود: «حتی تعارض منافع هم در این دوران به‌درستی مدیریت نشد. بسیاری از تصمیم‌گیرندگان دوره کرونا، صاحبان سهام شرکت‌های تولیدکننده یا واردکننده دارو و تجهیزات پزشکی بودند.

البته ذات چنین وضعیتی به‌معنی فساد نیست، اما مصداق تعارض منافع است. نباید این افراد در تصمیم‌گیری‌ها نقش ایفا می‌کردند. نبود مدیریت درست تعارض منافع منجر شد تا شفافیتی در این حوزه وجود نداشته باشد.» به گفته یونسیان، این وضعیت باعث شد که تصمیمات، پشت در‌های بسته گرفته شود و شفاف‌سازی وجود نداشته باشد.

اختراع چرخ از نو

«برخلاف مسئولان وقت که نمره قبولی به خودشان می‌دهند، اما به‌نظر من، این نمره قبولی قابل‌قبول نیست و باید به‌گونه‌ای عمل کنیم که حداقل در پاندمی بعدی، این اشتباهات تکرار نشود.» این آخرین نکته‌ای است که یونسیان به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما این ظرفیت را داشتیم که تصمیمات بهتری بگیریم و نیاز هم نبود که چرخ را از نو اختراع کنیم. همان زمان سازمان جهانی بهداشت دستورالعمل‌های زیادی ارائه می‌کرد که در مؤسسه علمی تحقیقات سلامت ـ که یکی از نهاد‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران و وابسته به وزارت بهداشت بود ـ ترجمه و به‌سرعت در اختیار مسئولان مختلف قرار می‌گرفت، اما این اطلاعات به دست همه می‌رسید؛ به‌جز کسی که تصمیم‌گیرنده باشد.

ما همان‌زمان درباره اینکه مدارس بسته شود یا خیر، مستندات ترجمه‌شده از سازمان جهانی بهداشت، یونیسف و صلیب سرخ را ارائه کردیم و مبنی بر این بود که مدارس باید آخرین جایی باشند که در این شرایط تعطیل شوند.» او ادامه می‌دهد: «حتی یک‌نفر از مسئولان پیدا نشد که به ما بگوید، این مزخرفات چیست که ترجمه کرده‌اید؟ تا ما از خودمان دفاع کنیم. آیا از این نهاد‌های بین‌المللی، مرجعی مهم‌تر و قابل‌قبول‌تر بود که به توصیه‌های آن‌ها استناد کنیم؟ در دستورالعمل‌های ابلاغی در کشور هیچ استنادی به این توصیه‌ها و پروتکل‌های جهانی نداشتیم.»‌

مسابقه واکسن‌سازی

امید به رهایی از کرونا با کشف واکسن‌ها قوت گرفت. سرعت بی‌سابقه توسعه واکسن، به کمک پیشرفت‌های فناوری، جریان امیدوارکننده‌ای را در جهان رقم زد. واکسن‌های آمریکایی، انگلیسی، روسی و چینی کارآزمایی‌های بالینی را پشت‌سر می‌گذاشتند و مجوز تزریق می‌گرفتند. اما همان زمان اعلام شد که ایران، برنامه ویژه‌ای برای تولید واکسن‌های داخلی دارد و در خرید واکسن‌های خارجی، تعلل رخ داده است.

این در حالی بود که آن‌موقع ۲۵۰۰ پزشک، استاد و اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌های علوم‌پزشکی در نامه‌ای درخواست کردند که واکسن‌های انگلیسی و آمریکایی وارد نشود. یونسیان این مسائل را عامل اطلاع‌رسانی اشتباه به مسئولان سیاست‌گذار کشور می‌داند که باعث تأخیر در خرید واکسن‌ها شد. او در توضیح بیشتر می‌گوید: «ما دیرهنگام به مسئله واکسن پرداختیم و تا آن زمان، جمعیت زیادی را از دست دادیم. خودمان را از بسیاری واکسن‌ها محروم کردیم، بدون این‌که شواهد علمی کافی وجود داشته باشد. به‌عنوان متخصصان و دانشمندان حوزه سلامت، اطلاعاتی ارائه کردیم که مسئولان سیاست‌گذار کشور را گمراه کرد.

آن‌ها تصمیمات را براساس اطلاعات و اعتماد به این شرایط گرفتند که کاملاً نادرست بود. هنوز هم همان افرادی که تصمیمات اشتباه گرفتند، حاضر نیستند زیربار اشتباهات‌شان بروند و برای این‌که یک اشتباه را جبران کنند، اشتباهات متعدد و مکرر دیگری هم انجام دادند.» به گفته یونسیان، در رشته اپیدمیولوژی مرگ‌ومیر یعنی چندنفر در دنیا به‌علت یک بیماری فوت می‌شوند و کشندگی هم به این معناست که از تعداد افراد مبتلا به یک بیماری، چه‌تعدادی جان خود را از دست می‌دهند. تنها چیزی که در آن زمان اهمیت داشت، جلوگیری از شیوع و گستردگی بیماری بود؛ چون کرونا سرایت شدیدی داشت و اگر افراد زیادی درگیر بیماری می‌شدند، قطعاً آمار فوتی‌ها هم افزایش می‌یافت، چراکه اگر از هر ۱۰۰ نفر، ۲ نفر جان خود را به‌دلیل کرونا از دست می‌دادند با ابتلای هزار نفر، عدد مرگ هم ۱۰ برابر می‌شد.

او در پاسخ به این سوال که آیا سیاست تولید واکسن در داخل به‌جای تمرکز بر واکسن‌های موجود در جهان تصمیم درستی بوده؟ توضیح می‌دهد: «این‌که بخواهیم زیرساخت‌های خود را تقویت کنیم، تصمیم خوبی است، اما این‌که در یک بحران اقدام به این کار کنیم، جای سوال دارد. در شرایط بحران باید سلامت جامعه در اولویت قرار بگیرد و منابع ارزی تجهیزات مورد نیاز این سلامت، در نظر گرفته شود. تولید داخل خوب است و اگر ظرفیت آن را داشته باشیم، باید استفاده کنیم، اما تصمیم به ظرفیت‌سازی در بحبوبه بحران و انتظار برای به نتیجه رسیدن این ظرفیت و تولید واکسن، تصمیم درستی نیست.»

این کارشناس درباره این‌که در ایران ۶ واکسن به‌صورت همزمان در حال تولید بودند و آیا به این میزان از واکسن‌ها نیاز بود، می‌گوید: «در کشور ما تعداد واکسن ساز‌ها زیاد شدند و ما به این فکر نکردیم که پس از پایان دوران نیاز به واکسن چه خواهد شد. تولید واکسن یک دوره زمانی ۵/۱ تا ۲ ساله است، اما هرقدر هم موفق باشد، باید به این نکته توجه می‌کردیم که آیا مشتری داخلی و خارجی برای واکسن داریم؟ همان زمان برخی از همکاران ما در جلسات مکرر اعلام می‌کردند که مجوز جدید برای تولید واکسن صادر نشود، چون نه به صلاح و منفعت جامعه است، نه تولیدکننده. واکسن‌های ما زمانی وارد بازار می‌شدند که عمده جامعه واکسینه شده بودند، وضعیت کاملاً مشخص بود که اگر موفق هم عمل می‌کردند، بازار داخلی و خارجی برای آن‌ها وجود نداشت.»

یونسیان درباره این‌که اکنون دیگر از شور و حال تولید و ارتقای واکسن‌ها در کشور خبری نیست درحالی‌که سایر کشور‌ها در حال ارتقای واکسن‌ها و تولید دارو‌های جدید مقابله با کرونا هستند، می‌گوید: «هر چیزی که با علم و منطق شروع شود و در پس آن محاسبات اقتصاد سلامت و مهندسی وجود داشته باشد، نیازمند شور و حال و نیست که به فعالیت خود ادامه دهد و با پایان آن، متوقف شود.» او معتقد است که نبود شفافیت و تعارض منافع دراین‌باره هم آسیب‌زا بوده است و به‌همین‌دلیل درنهایت کسی نیامد و پاسخ نداد که این بودجه‌های اختصاص‌یافته به شرکت‌های واکسن‌ساز چه شد که خودشان را موظف کنند پاسخ شفاف، روشن و مستدل به وضعیت تولید و نتایج واکسن‌ها بدهند. البته او تاکید می‌کند این‌ها مشکلاتی است که محدود به کرونا نیست و در ساختار مدیریتی جامعه ما وجود دارد.

یک طرح ۴ ماهه

حمید سوری، اپیدمیولوژیست هم نامش با کرونا گره خورده، از رئیس کمیته کشوری اپیدمیولوژی کرونا تا مشاور وزیر بهداشت در سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی برای کنترل اپیدمی. او همیشه یکی از منتقدان نحوه مدیریت کرونا به لحاظ سیاست‌ها بود، از رنگ‌بندی شهر‌ها گرفته تا واکسیناسیون کودکان که معتقد است بدون شواهد علمی در حال انجام است. سوری به هم‌میهن می‌گوید: «چیزی که آن زمان به‌عنوان رنگ‌بندی شهر‌ها برای پرخطر و کم‌خطر اعلام می‌شد، میزان بستری به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت و کاملاً اشتباه بود.

در واریانت دلتا که شدت بیماری و بستری‌ها بالا بود، نقص رنگ‌بندی کمتر خودش را نشان می‌داد، اما در سویه اُمیکرون که شدت ابتلای پایینی داشت، این رنگ‌بندی تصویر اشتباه و گمراه‌کننده‌ای را ارائه کرد و با وجود شیوع بالای ابتلا، اما در برخی زمان‌ها هیچ نقطه قرمز و نارنجی بر روی نقشه رنگ‌بندی وجود نداشت و تصویر روشنی از سطح شیوع کرونا در شهر‌های مختلف ارائه نمی‌کرد.

این در حالی بود که همان زمان در برخی کشور‌های اروپایی بیش از ۲۰ شاخص را برای رنگ‌بندی شهر‌ها استفاده می‌کردند تا سطح خطر را به درستی بسنجند.» او به طراحی یک طرح برای مقابله با پاندمی کرونا هم اشاره می‌کند که به نام شهید سلیمانی نامگذاری شد، اما به دلیل کم‌لطفی و کم‌توجهی اجرای آن را با مشکلاتی مواجه کرد: «از آذر ۹۹ این طرح برای بیماریابی و غربالگری کلید خورد و نتایج اثربخشی داشت، اما به دلایلی که اعلام نشد، تنها چهار ماه دوام آورد. با استفاده از این طرح بود که ما در سیستان و بلوچستان توانستیم سویه مرگبار دلتا را مدیریت کنیم. پس از آن بار‌ها از این طرح نام بردند، اما در عمل این طرح متوقف شد.»

نگاه کارشناس

کیانوش جهانپور سخنگوی سابق وزارت بهداشت اعلام کرد:

تحریم داخلی واکسن‌های تولیدی

مسئولان وزارت بهداشت ـ چه در دولت قبل، چه در دولت فعلی ـ روند نامناسب در تامین واکسن‌ها را تایید نمی‌کنند. کیانوش جهانپور، سخنگوی سابق وزارت بهداشت، یکی از آنهاست. او در پاسخ به سوال هم‌میهن درباره تعلل در تامین واکسن‌ها می‌گوید: «مسیر‌های پیش‌بینی‌شده برای تهیه واکسن کرونا از بهار ۹۹، چهار مسیر موازی بوده که هرکدام جداگانه از مسیر‌هایی متفاوت پیگیری می‌شد تا هیچ فرصت یا امکانی برای تهیه واکسن در آینده مغفول نماند.»

به گفته او، تامین واکسن از چهار مسیر انجام شد: «اول؛ پیش‌خرید واکسن از ساز‌و‌کار‌های احتمالی سازمان بهداشت جهانی که بعد‌ها به‌نام کوواکس شکل گرفت و حتی پیش‌پرداخت برای ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دوز واکسن در پاییز ۹۹، با وجود تمام دشواری‌های ناشی از تحریم‌های مالی انجام شد. دوم؛ شناسایی تولیدکنندگان احتمالی واکسن و برقراری ارتباط و مذاکره برای خرید از آنها.

دراین‌میان با واردات واکسن اسپوتنیک از کشور روسیه و عقد قرارداد برای تامین تدریجی ۵۵ میلیون دوز واکسن اسپوتنیک از بهمن‌ماه ۱۳۹۹ تا آذرماه ۱۴۰۰ صورت گرفت، اما باتوجه به مشکلات طرف روس، کندی تولید و... واکسیناسیون با واکسن مذکور در ایران آغاز شده بود، اما ادامه پیدا نکرد. مسیر سوم؛ تولید مشترک بود که در تابستان سال ۹۹ طی توافق اولیه با کوبا، انجام و پس از سفر وزیر امور خارجه به کوبا در پاییز همان سال، نهایی شد و در ماه‌های بعد با مشارکت انستیتو پاستور ایران و انستیتو فینلای کوبا عملیاتی شد.» او درباره مسیر چهارم که تولید داخل بود، توضیح می‌دهد: «بدون تعارف شاهد نوعی تحریم داخلی از جوانب مختلف هستیم و بدون رودربایستی برخی دنبال انتقام‌گیری از تولیدکننده داخلی هستند. دولت‌ها هم تدبیر یا توان حمایت از این بخش راهبردی را ندارند.

این درحالی‌است که بلایی که برخی از ما در قالب‌های دلسوزانه، اما عوام‌فریبانه یا از کم‌اطلاعی و فقدان آگاهی یا احتیاط و عافیت‌طلبی بر سر تولیدکنندگان پیشرو و پیشگامان حوزه دارو و تجهیزات پزشکی و در مورد اخیر واکسن می‌آوریم، خودزنی و سرکوب داروسازی و اقتصاد فناوری و نوآوری در کشور است، با بی‌تدبیری یا بعضاً از سر اغراض نفسانی، برخی تیشه برگرفته و به جان صنعت داروسازی، واکسن‌سازی، اقتصاد نوآوری و فناوری این کشور افتاده‌اند و انباشت سرمایه انسانی و زیرساخت چشمگیری که موجب افتخار این کشور در همه دهه‌های اخیر بوده را با تهدید جدی روبه‌رو کرده اند.» براساس اعلام او، برای تأمین بیش از ۲۰ میلیون دوز واکسن آسترازنکا با مؤسسه سرم هند نیز تفاهم اولیه شده بود که باتوجه به پیوستن این شرکت به کوواکس و سهمیه‌بندی و منطقه‌بندی تولیدات، عملاً محقق نشد. همزمان برای واکسن بهارات هند نیز مذاکره و توافق شده بود که بعد از ارسال یک محموله حتی تحویل پیش‌خرید اولیه ۴ میلیون دوز با دستور دادستان حیدرآباد به‌دلیل کافی نبودن واکسیناسیون داخل هند متوقف شد. خرید واکسن از چین نیز که عملاً از فروردین‌ماه ۱۴۰۰ توافق شده بود، در بهار ۱۴۰۰ آغاز شد.

حاشیه ۴ خطای عجیب

همه‌گیری کووید ۱۹ یک بحران جهانی بود که زندگی میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان تحت‌تاثیر قرار داد. به‌طرز غم‌انگیزی هم در روز‌های اول، درک درستی از ویروس وجود نداشت و در نبود درمان‌ها یا واکسن‌های مؤثر، جان بسیاری گرفته شد. برخی از متخصصان می‌گویند، اقدامات مدیریتی در کشور ما چندان موفق هم نبوده است. مسعود یونسیان، اپیدمیولوژیست ۴ اقدام اشتباه در ارتباط با مدیریت کرونا در کشور را تشریح کرد:

اشتباه اول: اولین اقدام، گندزدایی خیابان و پیاده‌رو‌ها بود که هیچ شواهد علمی‌ای پشت آن نبود. سازمان‌های جهانی هیچ توصیه‌ای دراین‌باره نداشتند. حتی در چین هم در روز‌های اول این اتفاق رخ داد و دیگر چنین چیزی دیده نشد. رفتار یک کشور سند و حجت نیست. در چین حتی همان روز‌های اول، مراقبان بهداشتی لباس‌هایی شبیه فضانوردان به تن می‌کردند، چون نمی‌دانستند بیماری تنها از طریق تنفس منتقل می‌شود، نه از طریق تماس با فرد مبتلا.

اشتباه دوم: ایجاد تونل‌های گندزدا یکی از عجیب‌ترین اقدامات بود. ویروسی در حال تکثیر بود که از طریق تنفس منتقل می‌شد، درحالی‌که این دستگاه‌ها لباس و بدن افراد را گندزدایی می‌کردند. همان زمان نسبت به تامین و خرید این دستگاه‌ها اعتراضاتی مطرح شد، اما می‌گفتند این تجهیزات را ساخته و باید بفروشند. همان زمان اعلام شد، این دستگاه‌ها مؤثر نیستند.

اشتباه سوم: اعلام کردند که در یک منطقه آلوده، افراد حق ورود و خروج با ماشین شخصی را ندارند، اما همز‌مان وسایل حمل‌ونقل عمومی برای ورود به آن مناطق آزاد بود و افراد می‌توانستند به‌راحتی تردد کنند. دقیقاً در وسایل حمل‌ونقل عمومی تراکم ویروس وجود داشت. این در حالی بود که یک مبتلا به کرونا، به‌دلیل بروز نکردن علائم، یکی از عاملان انتشار ویروس در قطار، اتوبوس و هواپیما بود. ازسوی‌دیگر زمانی که یک منطقه آلوده می‌شد، اعلام کردند که افراد با تست مثبت به آنجا سفر نکنند، یعنی کسی هم که بیمار می‌شد، نمی‌توانست به شهر اصلی خود که آلوده اعلام شده بود، برود. کسی که ابتلا داشت، چه مشکلی برای یک منطقه دارای آلودگی می‌توانست داشته باشد؟ همه این‌ها در شرایطی بود که افراد با تست منفی می‌توانستند به همین مناطق سفر کنند.

اشتباه چهارم: اقدام بعدی که منطقی نداشت، بستن پارک‌ها بود. پاسخ مسئولان این بود که کار دیگری از دست‌شان برنمی‌آید و زورشان به کسب‌وکار‌هایی که در فضای سربسته فعال بودند، نمی‌رسد. پارک‌ها تعطیل می‌شدند و کافه‌ها و قلیان‌سرا‌ها باز بودند. مردم را از ورود به پارک‌ها محروم می‌کردند، درحالی‌که انتقال ویروس در این فضاها، نزدیک به صفر بود.

منبع: فرارو

کلیدواژه: کووید19 واکسن ها قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل سازمان جهانی بهداشت کرونا در کشور مدیریت کرونا وزارت بهداشت تعارض منافع تولید واکسن وزیر بهداشت روز های اول زمان اعلام خرید واکسن وجود نداشت همان زمان واکسن ساز یک بیماری واکسن ها رنگ بندی هزار نفر هم میهن آن زمان کشور ها مرز ها مرگ ها شهر ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۸۱۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سیاست‌های صنعتی در برزیل و توصیه‌هایی برای ایران

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناروی آنا، در دو دهه اخیر، برزیل شاهد فراز و فرود مجدد سیاستگذاری صنعتی بوده است. این کشور از سال ۲۰۰۴ سیاست صنعتی سه مرحله‌ای تدوین کرد، که ازجمله مهم‌ترین خط مشی‌های ذیل آن بهره گیری فعالانه از سیاست صنعتی در جهت جلوگیری از صنعت زدایی و تلاش برای تنوع بخشی تولید، بهره گیری فعالانه از بودجه و مخارج عمومی برای تقویت زیرساخت‌ها و تحریک رشد، استفاده مؤثر از ظرفیت بانک‌های توسعه‌ای و خط مشی اعتباری برای تقویت تولید بود. با وجود این، این کشور در نیمه دوم دهه ۲۰۱۰ همراه با بحران سیاسی برخی از مهم‌ترین سیاست‌های صنعتی خود را کنار گذاشت، اگرچه این پایان سیاستگذاری صنعتی در برزیل نبود و این کشور مجدداً به اتخاذ سیاست‌های صنعتی اقدام کرده است.

دفتر مطالعات انرژی، صنعت و معدن مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، در گزارشی با عنوان «سیاست‌های صنعتی در کشور‌های منتخب و توصیه‌هایی برای ایران ۱. سیاست‌های صنعتی در برزیل» آورده است که بدون‌تردید هیچ کشوری بدون به‌کارگیری سیاست‌های هدفمند، واقع‌بینانه و دست‌یافتنی دولت برای اصلاح ساختار اقتصادی و صنعتی از مسیر توسعه عبور نخواهد کرد. کشور‌ها، برای صنعتی شدن سیاست‌هایی بر ساختار اقتصادی خود اعمال کردند که برخی منجر به شکست شد، اما برخی دیگر به تسریع در پیمودن مسیر توسعه انجامید.

* راه‌های تسریع توسعه صنعتی و دستیابی به اهداف رشد و توسعه

این گزارش مطرح می‌کند که آنچه فهم آن اهمیت دارد این است که تسریع توسعه صنعتی و دستیابی به اهداف رشد و توسعه، بدون برخورداری از سیاست‌های صنعتی ممکن نیست، اما نکته مهم در اینجا نوع سیاست‌هایی است که انتخاب می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، پرسش امروز دولت‌ها، نه چرایی اتخاذ سیاست صنعتی یا لزوم یا عدم لزوم اتخاذ سیاست صنعتی، بلکه چگونگی اتخاذ سیاست صنعتی است. آنچه موجب تمایز کشور‌هاست، نه اتخاذ یا عدم اتخاذ سیاست صنعتی، بلکه توفیق در اتخاذ سیاست‌های صنعتی هوشمندانه و هدفمند است. 

این گزارش بیان می‌کند که با توجه به اهمیت شناسایی سیاست‌های صنعتی موفق و اتخاذ درست سیاست صنعتی، شناسایی تجربیات و شکست‌ها و دستاورد‌های سایر کشور‌ها می‌تواند به بهبود سیاستگذاری کمک کند. بر این اساس، مطالعه حاضر به بررسی تجربه برزیل می‌پردازد. 

* سوابق طولانی در اتخاذ سیاست‌های صنعتی کشور‌های آمریکای لاتین

در این گزارش آمده است که کشور‌های آمریکای لاتین و به‌ویژه برزیل، سوابق طولانی در اتخاذ سیاست‌های صنعتی دارند، این کشور‌ها که در میانه قرن بیستم، سیاست‌های صنعتی خود را عمدتاً حول محور جایگزینی واردات و ایجاد بازار داخلی تحت حمایت برای شرکت‌های بومی سامان داده‌بودند، در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ با بحران‌های اقتصادی- اجتماعی گوناگونی مواجه شدند که برخی منتقدین این بحران‌ها را به‌اشتباه این کشور‌ها در اتخاذ سیاست صنعتی نسبت می‌دادند. با وجود این، کشور‌های آمریکای لاتین با عدول از سیاست‌های صنعتی مانند حمایت از صنایع پیشران، نتوانستند مسیر توسعه خود را باز یابند، این موضوع به اقبال مجدد این کشور‌ها به سیاست صنعتی انجامید. 

این گزارش توضیح می‌دهد که با توجه به احیای سیاست صنعتی در قرن بیست‌ویکم در غالب نقاط دنیا و به‌ویژه آمریکای لاتین، این گزارش بر تجربه دو دهه اخیر برزیل تمرکز کرده است. در دو دهه مذکور، برزیل شاهد فراز و فرود مجدد سیاستگذاری صنعتی بوده است. این کشور از سال ۲۰۰۴ در سه مرحله سیاست‌های صنعتی را طراحی کرد که اولی، (۲۰۰۷-۲۰۰۴) در تلاش برای بازگرداندن صنعت به دستور کار سیاستگذاری و اولویت‌دادن به آن بود. دومی، (۲۰۱۱-۲۰۰۸) با عنوان برنامه توسعه مولد، تأکید بیشتری روی سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی و توسعه ظرفیت‌های صنعتی شرکت‌های پیشران داشت. 

* برنامه «برزیل بزرگ»

این گزارش ادامه می‌دهد که سومی، (۲۰۱۴-۲۰۱۱) با عنوان برنامه «برزیل بزرگ» بر پشتیبانی نهادی از تولید و انتخاب بخش‌های هدف استوار بود. این سیاست‌ها علی‌رغم وقوع بحران مالی بین‌المللی (۲۰۰۸)، تا سال ۲۰۱۰ به رونق اقتصادی این کشور منجر شد. با وجود این، درحالی‌که برخی کارشناسان، آینده درخشانی را برای برزیل به‌عنوان اقتصادی نوظهور انتظار داشتند، این کشور از سال ۲۰۱۳ با چالش‌های جدی مواجه شده و در نیمه دوم دهه ۲۰۱۰، همراه با سقوط دولت وقت، برخی از مهم‌ترین سیاست‌های صنعتی خود را کنار گذاشت. این واقعه را البته می‌توان وقفه‌ای در سیاستگذاری صنعتی این کشور دانست. زیرا دولت بعدی هم در تدوین دستورکار جایگزین ناکام بود و با بازگشت به قدرت جناح حاکم در دهه ۲۰۰۰ دور تازه‌ای از سیاستگذاری صنعتی در این کشور آغاز شده است که اکنون با نام «صنعت جدید برزیل» شناخته می‌شود.

یافته‌های گزارش حاضر نشان‌می‌دهد مهم‌ترین دلایل عدم توفیق سیاستگذاری صنعتی برزیل در دهه ۲۰۱۰ و در سومین برنامه توسعه صنعتی این کشور را می‌توان در سه محور خلاصه کرد که اولین مورد آن «آسیب‌پذیری ناشی از وابستگی به صادرات محصولات معدنی و محصولات کشاورزی» است. باوجود تلاش برزیل برای توسعه صنعتی و بهبود قدرت تولیدی، صنعت‌زدایی رخ داده در دوره آزادسازی در این کشور و نیز چرخه کالایی، مشوق صادرات محصولات معدنی و مواد خام بود که درمجموع اقتصاد برزیل را در برابر دوره‌های رکود جهانی آسیب‌پذیر ساخت. تمرکز بر تولید منابع اولیه و صنایع معدنی، نه‌تن‌ها مانع رشد مستمر و سریع، بلکه مانع سیاستگذاری موفق است. 

این گزارش «کاستی‌های تمرکز بر حفظ ثبات اقتصاد کلان برای دستیابی به توسعه صنعتی» را به‌عنوان دومین دلیل برای موفق نشدن سیاستگذاری صنعتی برزیل معرفی کرده و توضیح می‌دهد که تجربه برزیل نشان‌می‌دهد باوجود همه هزینه‌هایی که این کشور برای گذار از دوره حمایت‌گرایی به آزادسازی پرداخت، این کشور عمدتاً توانست صرفاً تورم را مهار کند و در دیگر اهداف سیاستی خود از جمله ایجاد یک ساختار تولیدی پویا و با قابلیت‌های صنعتی قابل‌توجه باز ماند.

در این گزارش دیگر مورد از دلایل عدم موفقیت برزیل در صنعتی سازی را «کاستی‌های تلاش برای تشویق سرمایه‌گذاری خصوصی بدون تحلیل عمیق موانع سرمایه‌گذاری» عنوان و بیان می‌کند که در تجربه برزیل، تلاش دولت برای تحریک سرمایه‌گذاری خصوصی صرفاً با اعطای معافیت مالیاتی یا اعطای تسهیلات دنبال شد، درحالی‌که به نظر می‌رسد اگر تکیه دولت بر استفاده از ظرفیت‌های بخش خصوصی است، دامنه تحلیل باید بسیار گسترده‌تر از صرف اعلام یک مشوق باشد. 

 

*  تجربه سیاست صنعتی برزیل

این گزارش ادامه می‌دهد که به‌صورت مشخص تجربه سیاست صنعتی برزیل، می‌تواند از چند جنبه مهم برای اقتصاد ایران مورد توجه قرار گیرد. اولاً توسعه صنعتی به‌ویژه توسعه صنایع ساخت‌محور بدون سیاستگذاری صنعتی فعال، ناممکن است. ثانیاً صرفنظر از اشتغال‌زایی پایین صنایع معدنی، نکته مهم‌تر اینجاست که اتکا به صنایع منبع‌محور، تاب‌آوری کشور در مقابل شوک‌های خارجی را کاهش می‌دهد. سوم اینکه تأکید بر توسعه صنعتی با اتکا به بخش خصوصی بدون در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر تصمیمات سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، محکوم به شکست است و چهارم تجربه برزیل درباره سیاست‌های صنعتی نشان‌می‌دهد که توجه به کیفیت سیاست‌ها بالاترین درجه اهمیت را دارد. پنجمین مورد نیز مبنی بر این است که تجربه برزیل به‌ویژه در سال‌های منتهی به بحران نشان‌می‌دهد که ناتوانی در تنظیم اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت توسعه صنعتی تأثیر مخربی بر نتیجه‌بخش بودن این سیاست‌ها داشت. در ایران نیز، به‌دلیل عدم تدوین استراتژی توسعه صنعتی، نه اولویت‌ها مشخص هستند، نه مسیر دستیابی به اهداف و نه هماهنگی میان اقدامات دستگاه‌ها و نهاد‌های گوناگون وجود دارد. 

متن کامل گزارش را اینجا بخوانید.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • جمع‌آوری واکسن‌ کرونای شرکت آسترازنکا در سطح جهان
  • باقری:همکاری تهران و دوشنبه برای مقابله با تروریسم ضروری است
  • واکسن‌های آسترازنکا از سراسر جهان جمع‌آوری می‌شوند
  • مهمترین اخبار ۱۹ اردیبهشت/احتمال عرضه داروی ایرانی SMA
  • سیاست‌های صنعتی در برزیل و توصیه‌هایی برای ایران
  • کسانی که واکسن آسترازنکا تزریق کرده‌اند بخوانند | این واکسن کرونا خونمان را لخته کرده است؟
  • واکسن های کرونا آسترازنکا از بازار جهانی جمع شد
  • دانشجویان آزادی‌خواه حامی غزه را با شرایط ویژه پذیرش می‌کنیم
  • حرکت بر لبه فناوری، راهبرد ارتش برای مقابله با تهدیدات مدرن است
  • واکسنی که ویروس‌های ظهور نکرده کرونا را از بین می برد!